پیام آذری
آتشی که هرگز در دل‌ها خاموش نمی‌شود
پنجشنبه 29 شهريور 1397 - 15:25:16
ایسنا - فرهنگی - آذربایجان شرقی
پیام آذری -
او را ثارالله می‌نامند، همان که سر به نیزه قرآن ‌خواند؛ همان معصومی که با 72 تن از یارانش در صحرای کربلا، در مقابل لشکر 30 هزار نفری در خون غلتید و حرارتی در دل‌های مومنان ایجاد کرد که هنوز هم بعد از گذشت 1300 سال، اشک خون می‌جوشد از دیدگان شیعیان و محبانش. 
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجان شرقی، پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود: «همانا شهادت حسین(ع) حرارتی در دل‌ها ایجاد می‌کند که هرگز خاموش نخواهد شد.» جامع الاحادیث شیعه،ج 12 
زندگی نامه اباعبدالله الحسین(ع)
امام حسین(ع) به سال چهار هجری در مدینه ولادت یافت، او دومین فرزند امام علی(ع) بوده و پس از برادرش حسن(ع)، سومین امام شیعیان است. امام حسین(ع) به مدت 11 سال امامت کرد و در نهایت در سال 61 هجری قمری، در دشت خون "صحرای کربلا" به شهادت رسید. 
و چه عالمانه وصف کرد پیامبر گرامی اسلام رابطه عمیق معنوی خود با حسین(ع) را که؛ «حسین منی و انا من حسین؛ حسین از من است و من از حسین» بحار الانوار، ج43/ص261 
بخشی از واقعه‌ی دشت کربلا
دهه‌ی اول محرم سال 61 هجری قمری، ایامی بس جانگداز در تاریخ شیعیان است، در این روزها، وجود مطهر حسین بن علی(ع) به همراه هفتاد و دو تن از یارانش در میان صحرای کربلا، به سختی، تشنگی و شهادت گره می‌خورد. 
در این باب(روزهای قبل از عاشورا)، سید بن طاووس در کتاب لهوف آورده است: «عبیدالله بن زیاد، یارانش را به جنگ با امام حسین(ع) فراخواند، آنان نیز پیروی اش کردند. او پیروانش را به پستی کشاند؛ در نتیجه آنان نیز پیروی‌ کردند. 
عبیدالله همچنین آخرت، عمرسعد را به دنیای خویش خرید و او را[در ازای جنگ با امام حسین(ع)] به حکمرانی ولایت ری فراخواند. او نیز اجابت کرد و با چهار هزار سوار به جنگ با امام حسین(ع) بیرون آمد. 
ابن زیاد نیز سپاهیانی بر آن‌ها افزود، تا این‌که شش شب که از محرم گذشت، بیست هزار سواره نزد عمر سعد جمع شدند و کار را بر امام حسین(ع) تنگ گرفتند. تا آنکه آن حضرت و یارانش را دچار تشنگی کردند. 
حضرت ایستاد و در حالی که به دسته‌ی شمشمیر تکیه داشت، با بلندترین صدا ندا داد:«شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا مرا می‌شناسید؟». گفتند: آری به خدا. تو فرزند رسول خدا و نواده او هستی. 
گفتند:«شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید مادرم، فاطمه دختر محمد برگزیده‌ی خداست؟ گفتند: آری به خدا». 
فرمود:«شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید پدرم، علی بن ابی طالب است. گفتند: آری به خدا» 
...فرمود:«پس به چه دلیل خون مرا حلال می‌شمارید...» 
گفتند: همه‌ی این‌ها را می‌دانیم، ولی تو را رها نمی‌کنیم تا با تشنگی جان دهی.(برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری) 
روز قبل از عاشورا بود...
سیدبن طاووس در کتاب لهوف در این باب آورده است؛ هنگامی امام حسین(ع) دید آن مردم، در جنگ شتاب دارند و از رفتار و گفتار پندآمیز بهره نمی‌گیرند، به عباس فرمود:«اگر می‌توانی آنان را یک روز از جنگ منصرف کن، باشد که امشب را برای پروردگارمان به نماز بایستم، که پروردگارم می‌داند من نماز را برای او و تلاوت کتابش را چقدر دوست دارم». 
راوی گوید:«عباس از آنان چنین درخواستی کرد، ولی عمر سعد باز ایستاد. در این حال عمر و بن حجاج به او گفت: به خدا سوگند، اگر آنان [از طوایف دیگر] بودند و چنین چیزی می‌خواستند می‌پذیرفتیم، حال آنکه آنان خاندان محمد(ص) هستند، چگونه اجابت نمی‌کنی؟». 
در پی این سخنان، آنان اجازه دادند.(برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری) 
...شب که فرا رسید، امام حسین(ع) یارانش را گرد آورد و پس از حمد و ثنای الهی، رو به آنان کرد و گفت: «بدانید که من یارانی بهتر از شما و خاندانی نیکوتر از خاندان خود نمی‌شناسم، خداوند از جانب من به همه شما خیر دهد، امشب که فرارسید، آن را در مرکب خود قرار دهید و هر کدام از شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرید و در سیاهی شب پراکنده شده و مرا با این جماعت واگذارید، چرا که آنان فقط با من کار دارند». 
برادران و فرزندان حضرت و فرزندان عبدالله جعفر عرض کردند:«چرا چنین کنیم؟ آیا برای این‌که پس از تو زنده بمانیم؟ خدا چنین روزی را بر ما ننمایاند» 
این سخنان را ابتدا عباس آغاز کرد و سپس دیگران... (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری) 
راوی می‌گوید: امام حسین(ع) و یارانش آن شب را به صبح رساندند. در حالی که مناجات می‌کردند و یا در رکوع، سجده و یا ایستاده و یا نشسته بودند.
اینک، روز عاشورا فرارسیده بود، روزی که تا ابد با نام حسین(ع) گره خورد و در تاریخ مسلمانان ماندگار شد. همان روزی که مرور وقایعش هنوز هم بعد از هزار و 300 سال، داغی بس سوزان را در دل‌های‌ شیعیان و محبان حضرت شعله ور می‌کند.
روز عاشورا بود و خیمه‌ها برپا شده بودند و سپاهیان عمر سعد در مقابل یاران اندک امام حسین(ع) صف کشیده بودند و امام حسین(ع) خطاب به لشکریان عمر سعد موعظه و اندرز کرد.
از امام باقر(ع) روایت شده که یاران امام حسین(ع) متشکل از 45 سواره و 100 پیاده بود البته جر این هم روایت شده است.
جنگ نابرابر و ناجوانمردانه آغاز شد...
راوی می‌گوید: «عمر سعد پا پیش گذاشت و تیری به سوی لشکر امام حسین(ع) انداخت و گفت: نزد امیر برای من گواهی دهید که اولین تیرانداز بودم»
پس از آن، از لشکریان مانند باران تیر روانه شد. 
در این بحبوحه‌ی خونین که عده‌ای از یاران امام(ع) شهید شده بودند. حضرت فریاد کشید:« آیا دادرسی نیست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد؟ آیا حمایتگری نیست که حرم رسول الله را حمایت کند؟(برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری)
بازگشت حر بن یزید ریاحی به دامان اهل بیت(ع)
... حر بن یزید ریاحی ضربه‌ای به اسبش زد و بسوی حسین(ع) رفت، در حالی که دستش بر سرش بود و می‌گفت: خدایا به سویت توبه کردم، توبه ام را بپذیر که من دل اولیا و فرزندان دختر پیامبرت را به وحشت انداختم.
و رو به امام حسین گفت: فدایت شوم، من آن همراه تو هستم که تو را از بازگشت بازداشتم، و در آن سرزمین محصور کردم. به خدا سوگند گمان نمی‌کردم این قوم درباره تو کار را به اینجا برسانند. اکنون می خواهم به درگاه خدا توبه کنم. آیا برای من راهی برای توبه هست؟ امام حسین(ع) فرمود: آری، خداوند توبه ات را می‌پذیرد. (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری)
حر طبق خواسته‌ی خود به میدان شتافت و پس از این که عده‌ای از لشکریان مقابل را از پای درآورد، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
پیکرش را برای امام حسین(ع) آوردند. حضرت خاک را از پیشانی حر زدود و گفت: تو آزاده‌ای، همانگونه که مادرت تو را چنین نامیده است. (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری)
در آن آشوب خونین، یاران باوفای امام حسین(ع) یکی پس از دیگری به سوی میدان شتافته و شجاعانه می‌جنگیدند و شهید می‌شدند. آری آنان به عهد خود وفا کرده و در راه دفاع از حرم رسول الله جان خویشتن را سپر تیر و نیزه کردند. آنان دلاورانی بودند که برای دفاع از حرمت اهل بیت(ع) سر از پای نشناخته و به استقبال شهادت رفتند.
اینک که یاران و جوانان و محبوبان امام حسین(ع) شهید شده بودند، امام حسین(ع) خود عزم میدان کرد.
(طبق روایتی) امام حسین(ع) فرزند کوچکش را که به مدت سه روز بی آب مانده بود، بر دست گرفته و برای طفل عطشانش طلب آب می‌کند. در این حال تیری از سوی دشمن روانه می‌شود و طفل جان به جان آفرین تسلیم کرده و غرق در خون می‌شود. امام حسین(ع) خون جاری شده از فرزندش را به سوی آسمان پاشید.
امام باقر(ع) در این رابطه فرموده است: قطره‌ای از آن خون به زمین نیفتاد. (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری).
شهادت حضرت عباس(ع)
راوی می‌گوید: تشنگی بر امام حسین(ع) شدت یافت و به قصد فرات بر بلندای مشرف به آب رفت، در حالی که برادرش عباس جلوی او بود.
سپاه ابن سعد به مقابله آن دو آمدند و مردی از قبیله بنی دارم تیری به سوی حسین(ع) روانه کرد و تیر به چانه شریف حضرت فرو رفت. حضرت تیر را درآورد و دستانش را زیرچانه‌اش گشود، تا آنکه دستش پر از خون شد. خون‌ را پاشید و گفت: بار خدایا از آنچه با فرزند دختر پیامبرت انجام می‌دهند، به تو شکایت می‌کنم.
سپس عباس را از امام حسین(ع) جدا انداختند و او را از همه طرف دربرگرفتند تا اینکه به شهادت رساندند. در این حال امام حسین(ع) به شدت گریست.
شاعر در این رابطه گفته است: شایسته ترین مردم برای گریستن جوانمردی است که (مرگش) در کربلا حسین(ع) را به گریه انداخت. (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری)
جنگ امام حسین با لشکریان
راوی گوید: پس از شهادت عباس، امام حسین(ع) آن مردمان را به مبارزه فراخواند و پیوسته هر کس را که به مبارزه می‌خواند، از پای در می‌آورد. یکی از راویان می‌گوید: به خدا سوگند هرگز کسی را ندیده‌ام که دچار لشکری بسیار شده، فرزندان و خاندانش و یارانش کشته شده باشند و دلاورتر از آن حضرت باشد.
...راوی گوید: حسین(ع) همواره به جنگ با آنان پرداخت تا این‌که میان او و اقامتگاهش فاصله انداختند.
حضرت فریاد کشید: وای بر شما پیروان ابوسفیان! اگر دینی ندارید و از قیامت نمی هراسید در این دنیایتان آزادمرد باشید... (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری)
پس از وقایع و سختی‌های بسیار، امام حسین(ع) را نیز به شهادت رساندند.
شاعر در این باره گفته است: چه مصیبتی است که با میبت حسین برابری کند؟ در آن روز که دستان سنان او را بی سر کرد. (برگرفته از کتاب لهوف، سید بن طاووس، تر جمه حجت‌الاسلام مجیری).
چرا امام حسین(ع) را «ثارالله» خطاب می‌کنند؟
در زیارت عاشورا می‌خوانیم «السلام علیک یا ثارالله». "ثار" به معنای خونی است که در راه خدا ریخته شده و قابل قصاص است، و امام حسین(ع) را ثارالله خطاب می‌کنند چراکه خداوند خون‌خواه آن حضرت(ع) است.
در کتاب "مناقب ج 4" ذکر شده است که امام حسین(ع) خطاب به فرزندش امام سجاد(ع) فرمود: «سوگند به خدا خون من از جوشش بازنمی‌ایستد تا این‌که خداوند مهدی(عج) را برانگیزد»
ثواب زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر گاه خداوند خیر کسی را بخواهد، عشق حسین(ع) را در قلب او می‌اندازد و حب زیارتش را به او الهام می‌کند» و نیز میفرماید: «هیچکس نیست مگر اینکه در روز قیامت آرزو می‌کند که ای کاش امام حسین(ع) را زیارت کرده بودم، زمانی که می‌بیند که با زوار حسین(ع) چه می‌کنند و چقدر مورد کرامت واقع می‌شوند».(وسایل الشیعه ج14)
آن حضرت در باب منزلت زیارت امام حسین(ع) می‌گوید: «هرکس حسن را زیارت کند، خداوند حاجتش را برآورده و روزی‌اش را زیاد می‌کند و پولی که برتی زیارت حسین(ع) هزینه شود، برمی‌گردد».(تهذیب ج 6)
امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرمودند:«هنگام یاد کردن حسین(ع) سه مرتبه بگو "صلی الله علیک یا اباعبدالله" چرا که سلام تو از دور و نزدیک به ایشان می‌رسد».(کافی ج 4)
فضیلت گریه بر حسین(ع)
طبق روایات گریه بر امام حسین(ع) سختی‌های زمان احتضار(مرگ) را از بین می‌برد و باعث راحتی در قبر است.(بحارالانوار ج 44)
در کامل الزیارات نیز آمده است؛ امام حسین(ع) خود فرموده‌اند: هرگاه مومنی مرا یاد کند، اشکش روان می‌شود.
گردآورنده؛ مهری هاشم‌زاده، خبرنگار ایسنا در آذربایجان‌شرقی
انتهای پیام

http://www.Azari-Online.ir/fa/News/90296/آتشی-که-هرگز-در-دل‌ها-خاموش-نمی‌شود
بستن   چاپ