بزرگنمايي:
آذري انلاين- « تخته سياهم خانه ميخواهد » نجواي آشنايي است براي
تمام کودکاني که رنج محروميت آنها را از آموختن علم و کسب سواد و دانش
بازميدارد.
کودکاني که با چشمهايشان فرياد
ميزنند و دستهاي مهربان را به ياري ميطلبند تا در سايهسار بذل جان و
محبت اين دستهاي مهربان، سختکوش و بخشنده بتوانند بر جهل و ناآگاهي غلبه
کنند و با آموختن علم دريچهاي از علم و فرزانگي را بر روي خود بگشايند.
فرزنداني که چشم دوختهاند تا شايد دستي از مهر آن را به صدا درآورد و اميد به آيندهاي بهتر را نويدشان دهد.
مدرسهاي با زيربناي عشق
در
اين ميان دلهاي سخاوتمندانهاي دستان اين کودکان را به مهر ميفشارند و
خشت خشت آجرهاي مهرباني و همدلي را بر روي هم ميچينند و مدرسهاي با
زيربناي عشق بنا ميکنند تا الفباي بخشندگي را به کودکان اين سرزمين
بياموزند تا آنها نيز در آينده دستگير افراد ناتوان باشند.
تپش
قلبهاي پاک خيران مدرسهساز جويباري از مهرباني و ايثار را روانه دلهاي
پاک و معصوم کودکان ميکند تا اين قلبهاي پاک خيران سفير خشتهاي مهرباني
شوند، براي جذب و هدايت ارادههاي استواري که عاشق فرهنگ و دانش هستند و
بذر علم ميپراکنند.
خيران مدرسهساز با
دستهاي پرسخاوت و مهربان خود مرهمي ميشوند براي نگاههاي پر از التماس
دختران و پسراني که رنج محروميت آنها را براي رسيدن به بلنداي افتخار و
سربلندي بازميدارد. آنها خشت خشت آجرهاي دانايي و توانايي را با دلها و
دستهاي مهربان خود ميچينند تا ديگر در سرزمين آب و آينه از مدرسههاي
چادري و کپري و اتاقکهاي تنگ و تاريک و کانکسها نقشي به يادگار نماند.
آنها چهارديواري کلاس درس را به فرزندان ميهن اسلامي هديه ميکنند تا بار
مسؤووليت عظيم خود را سبکتر کنند.
حال که
خيران مدرسهساز به صحنه آمدهاند تا ناجي نجواهاي کودکاني باشند که سالها
در زير چادرها و کپرها در گرماي طاقتفرساي تابستان و در سرماي
استخوانسوز زمستان درس ميخواندند و دم برنميآوردند،کودکان نيز بر
دستهاي اين خيران بوسه ميزنند و با قلبهاي مهربانشان دعاي خير خود را
رهتوشه دستهاي پرسخاوت خيران ميکنند.
حالا
با افتخار تمام ميخواهيم بگوييم آقاي اصغرکريمي يکي از همان خيران فرهيخته
و نيکانديشي است که دستان کودکان محروم را در مناطق کمبرخوردار به گرمي
ميفشارد.
او وقتي ميبيند جبر روزگار باعث
شده است تا کودکان محروم از درس و مشق عقب بمانند، دلش به درد ميآيد
بنابراين مصمم ميشود آستينها را بالا بزند و براي التيام دردهاي کودکان
محروم مرهمي شود.
اصغر کريمي يکي از اعضاي
انجمن خيران مدرسهساز تبريز است. هر چند که او از به کار بردن خير
مدرسهساز امتناع ميکند و معتقد است هيچ فرقي بين فرزندان من و کودکاني که
در مناطق محروم هستند وجود ندارد، همه آنها با استعدادهاي ناب و نبوغ
سرشاري که دارند فرزندان ما هستند و ما بايد در جهت رشد علمي آنها تلاش
کنيم.
اصغر کريمي با داشتن تحصيلات کارشناسي
ارشد معماري، يک متخصص در امر ساخت و ساز است و نظارت خوبي بر روي
پروژههايي که انجام ميدهد، دارد.
در يک عصر
کشدار تابستان با وي همکلام شدم تا از تجربيات سفر به مناطق محروم و چگونگي
ساخت مدرسه در اين مناطق سخن بگويد. ماحصل گفتوگوي ما با وي لطف نگاه شما
خوبان را ميطلبد.
تا زندهام مدرسه ميسازم
*آقاي کريمي چرا از مدرسه سازي شروع کرديد؟
يکي
از دوستانم به نام مهندس لشگري مرا از وضعيت مدارس مناطق محروم و اسفبار
اتاقکها و کانکسهايي که به عنوان مدرسه بود و دانشآموزان در آنجا درس
ميخواندند، آشنا کرد و من از نزديک وضعيت اين مناطق را مشاهده کردم و بعد
از آن عزم خود را جزم کرده و فعاليتهاي مدرسهسازي را شروع کردم و ديگر
نتوانستم کنار بکشم و تا زنده هستم اين کار را ادامه ميدهم و حتي افراد
علاقهمند را به سمت مدرسهسازي سوق ميدهم.»
از
سال 72 وارد مجموعه فعاليتهاي خيرخواهانه در حوزه مدرسهسازي شده و به
صورت رسمي فعاليتهاي مدرسهسازي خود را از سال 75 آغاز کردم. همه
فعاليتهاي مدرسهسازي ما در قالب "انجمن خيران مدرسهساز تبريز"صورت گرفته
و در محورهاي خاص مدرسهسازي انجام ميشود.
*شما با عشق و محبت خاصي در مورد مدرسههايي که در مناطق محروم احداث کردهايد، حرف ميزنيد احساس دروني شما از اين کار چيست؟
وقتي
به ياد ميآورم اين مدرسهها باعث ميشود کودکان روستايي که سرشار از
استعداد و نبوغ بالاي علمي و تحصيلي هستند، بتوانند باسواد شوند از عمق
وجود احساس آرامش عجيبي همه وجود مرا دربرميگيرد. به قدري احساس آرامش
ميکنم که اين احساس آرامش را فقط نيروي عشق و خواست قلبي ميتواند به
انسان ببخشد.
*لابهلاي حرفهاي خود از مرحوم خسروشاهي نام برديد، از وي بيشتر برايمان بگوئيد؟
مرحوم
جليل خسروشاهي به معناي واقعي کلمه يک انسان خوب بود، يادگارهاي او در
تمام کشور ياد و نام او را زنده و جاويد نگه ميدارد و ما در مقابل اين
انسان خوب و خير مدرسهساز که درد انسانهاي محروم را با جان و دل لمس کرده
بود، سر تعظيم فرود ميآوريم، مرحوم خسروشاهي الگوي ما در تمام کارهاي
خيرخواهي و نوعدوستي است.
مرحوم خسروشاهي از
سال 1346 وارد کارهاي خيريه شده بود اما کار بزرگ و چشمگير اين انسان شريف و
خوب تامين هزينه ساخت 452 باب مدرسه تا پايان سال 1388 در روستاها و
شهرهاي گوناگون سراسر کشور است.
*مهمترين هدف و انگيزه شما از احداث مدرسه در مناطق محروم چيست؟
ما
معتقدم مدرسهسازي بيشتر از همه حوزهها بايد مورد توجه قرار بگيرد، با
ساختن مدرسه و فضاهاي آموزشي است که افراد با علمآموزي ميتواند راه را از
بيراهه تشخيص دهد.
مهمترين هدف و انگيزه من
در مدرسهسازي در مناطق محروم، نگاههاي ملتمسانه دخترکاني است که جبر
روزگار آنها را مجبور ميکند در سنين پايين ازدواج کنند و مسؤوليت يک
زندگي را بر عهده بگيرند چرا که آنها در روستاي خود مدرسهاي براي ادامه
تحصيل ندارند. آنها مجبورند تن به ازدواجي ناخواسته بدهند که سرانجام خوشي
نيز نخواهد داشت. اگر امکان تحصيل برايشان فراهم بود با سواد و علمي که
ميآموختند ميتوانستند آينده خوشي را براي خود رقم بزنند.
وقتي
دفترچه خاطرات ذهنم را ورق ميزنم، نگاههاي پر از التماس دختر روستايي
را به ياد ميآورم، وقتي وارد روستاي «اوتوکندي» شديم بعد از استقبال چند
نفر از بزرگان روستا، وضعيت آموزشي را بررسي کرديم، پسران روستا گرچه در
مدرسهاي نامناسب اما به هر حال مکاني براي درس خواندن داشتند اما مکان
تحصيل دختران واقعا غمانگيز و حزنآلود بود،وقتي خواستيم از آنجا بازديد
کنيم به اتاق تاريک و بدون پنجرهاي که از يک فرد روستايي اجاره شده بود
هدايت شديم، در اين اتاق تاريک چشمي چشم ديگر را نميديد اما با روشن شدن
لامپ کم نوري بالاخره وجود چند صندلي کهنه و تخته سياهي خراش برداشته را
رويت کرديم.
دختران روستا که از آمدن ما با خبر
بودند، پشت اين اتاقک به اصطلاح کلاس جمع شده بودند، يکي از آن دختران پيش
ما آمد و درخواست کرد ساخت مدرسه دخترانه در اين روستا را در اولويت قرار
دهيم. وقتي علت اين کار را از آن دختر جويا شديم، گفت که در روستاي ما و در
شرايط کنوني دختراني مانند من يا بايد درس بخوانيم يه به اجبار والدين
عروسي کنيم، چون مدرسه ديگري در اين روستا وجود ندارد و آنها براي رفتن به
روستاهاي ديگر به ما اجازه نميدهند بنابراين احداث مدرسه شما در اين روستا
سرنوشت ما را تغيير ميدهد.
وقتي حرفهاي آن
دختر به اينجا رسيد، بلافاصله صورتجلسه تنظيم شد و ساخت فوري يک مدرسه در
دستور کار قرار گرفت و خيلي زود آن مدرسه را احداث کرديم».
*آيا شما براي دانشآموزان معلول نيز مدرسه احداث کردهايد؟
بله،
مدرسه معلولان شهرستان تسوج يکي از آن مدارسي است که براي دانشآموزان
معلول احداث شده است. دانشآموزاني که رنج معلوليت خاطر نازکشان را آزرده
کرده است ولي معلوليت دليل نميشود که آنها از کسب علم و آموختن الفباي
زندگي باز بمانند.بد نيست در اينجا نيز ذکر خاطرهاي در اين مورد داشته
باشم.
با اصرار رئيس اداره آموزش و پرورش
شهرستان «تسوج» به بازديد از محل تحصيل دانشآموزان معلول اين شهرستان
رفتيم، محل تحصيل دانشآموزان معلول يک خانه سازماني تاريک و فضاي محدود
بود، شاگردان با يک شاخه گل ورود ما را تبريک گفتند و قطعه شعري اجرا
کردند.آنها با وجودي که لکنت زبان داشتند ولي در اثر تکرار فراوان توانستند
مفهوم جملات را برسانند.
شعرخواني يکي از آن
دانشآموزان همه ما را تحت تاثير قرار داد به گونهاي که اشک از چشم همه
سرازير بود.او دربند آخر شعر گفت، «اگر من نميتوانم حرف بزننم ولي
ميتوانم خوب بنويسم»، بعد از ديدن اين صحنه گزارش سريعي به مسوولان امر
نوشته و در اسرع وقت مدرسه 6 کلاسه معلولان شهرستان «تسوج» را زود احداث
کرديم. مدرسهاي که در داخل آن تابلويي با خطوط درشت نصب شده است با اين
مضمون که«اگر من نميتوانم حرف بزنم ولي ميتوانم بنويسم».
*آيا دانشآموزاني که با تحصيل در اين مدارس به مدارج بالاي علمي رسيدهاند را ميشناسيد؟
بله
با تعدادي از دانشآموزاني که بعد از درس خواندن در اين مدارس به درجات
بالاي علمي رسيدهاند آشنا هستم، برخي از دانشآموزان که در مدارس احداث
شده توسط خيران درس خواندهاند در المپيادهاي مختلف حائز مقام شدهاند، حتي
يکي از آنها در مسابقات نهجالبلاغه در سطح کشور برتر شده است، دو نفر از
آنها در دانشگاه تهران و دانشگاه تبريز به تدريس فلسفه مشغول هستند، پس من
چگونه ميتوانم احساس آرامشي که از اين طريق کسب ميکنم را با چيز ديگري
عوض کنم».
فاصلهها با استانداردهاي اروپايي خيلي کم شده است
*به نظر شما فاصله مدارس در کشور ما نسبت به ساير کشورها در چه حدي است؟
اگر
بخواهيم از نظر ساخت و ساز و ايمني مدارس بحث کنيم، بايد گفت پيش از اين
فاصله بسيار زياد بود ولي الان چون خيران مدرسهساز در اثر سفرهاي مختلفي
که به کشورهاي اروپايي همچون آلمان و آمريکا دارند، مدارس را به شيوه نوين
احداث ميکنند يعني به سبک مدارس اروپايي ساخته ميشود و فاصلهها با
استانداردهاي اروپايي خيلي کم شده است. ولي از نظر سطح و محتواي آموزشي اگر
بخواهيد بررسي کنيد، بايد از مسوولان آموزش و پرورش پرسيده شود.
*آيا شما فقط مدارس را احداث ميکنيد يا در تجهيز مدرسه نيز کمک ميکنيد؟
پس
از احداث يک مدرسه وقتي با درخواست تجهيز مدرسه از سوي اولياي مدرسه يا
دانشآموزان مواجه ميشوم، احساس شور و شعف خاصي ميکنم. مثلا وقتي اولياي
دانشآموزان از ما ميخواهند مدارس را با سيستم کامپيوتري تجهيز کنيم من
خوشحال ميشوم که دانشآموزان مدارس محروم نيز با علم کامپيوتر آشنا
ميشوند يا آنها براي احداث و تجهيز مدارس خودشان نيز همکاري ميکنند، شور و
حال ديگري به ما ميبخشند.
*نظر شما در مورد انتقال فرهنگ مدرسهسازي به نسل آينده چيست؟
من
هميشه همسر و دو فرزندم را براي بازديد از مناطق محروم تشويق کرده و به
آن مناطق ميبرم تا نحوه درس خواندن دانشآموزان محروم را به آنها نشان
دهم تا آنها نيز در جريان کارها قرار بگيرند و اين کار نسل به نسل ادامه
داشته باشد. ما رفتني هستيم ولي اين کارهاي خير و مدارسي که محل علم و
دانشاندوزي هستند در ذهنها حک ميشود.
*مشوقان اصلي شما در انجام اين نوع کارها چه کساني هستند؟
مادر
و همسرم مشوق اصلي من در اين راه هستند. همسرم تحت هر شرايطي مرا به ادامه
راه تشويق ميکند و هميشه کمک حال من است، او مدام برنامههاي مدرسهسازي
را از من پيگيري ميکند و ميگويد که نبايد کار احداث مدرسه در مناطق محروم
را به فراموشي بسپاري يا تعطيل کني.
*آيا فعاليتهاي شما در مناطق محروم فقط در کار مدرسهسازي خلاصه ميشود يا خير؟
خير،
فعاليتهاي ما فقط در بحث مدرسهسازي نيست. بلکه در کنار احداث مدرسه در
روستاهاي مختلف خانههاي بهداشت و درمانگاه نيز احداث ميکنيم.
همچنين احداث محل اسکان براي پزشکان در روستاها نيز بخش ديگري از فعاليتهاي ما را تشکيل ميدهد.
*شما معتقد هستيد بايد مدارس در قالب طرح سلامت احداث شوند منظور شما از اين طرح چيست؟
با
توجه به سفرهايي که به کشورهاي مختلف اروپايي داشتهام، مشاهده کردم مدارس
در قالب طرح سلامت احداث ميشوند.من نيز معتقدم مدرسهاي که ما احداث
ميکنيم بايد در کنار آن به بحث سلامت دانشآموزان توجه شود و آنها در
مدرسه خود به صورت دورهاي مورد ويزيت قرار گيرند.
در
طرح مدرسه سلامت، دانشگاه علوم پزشکي با همکاري آموزش و پرورش هر دو ماه
يک بار پزشکاني را براي ويزيت دانشآموزان به اين مناطق اعزام ميکند. بعد
سلامت دانشآموزان با يادگيري علم، جداي از هم نيستند. هر چقدر دانشآموزان
سالمتر باشند بيشتر ميتوانند نحوه يادگيري مفاهيم را تجزيه و تحليل
کنند. مثلا اگر گوش يا چشم دانشآموزي کمشنوا يا کمبينا باشد، ضعيف عمل
ميکند و باعث عقب ماندگي در مراحل تحصيل ميشود.
در اين جا نيز خوب است که در جهت ويزيت و معاينه دانشآموزان خاطرهاي ذکر کنم.
فعاليت
براي ساخت مدرسهاي در روستاي «ورکئش »که آخرين روستا در مسير مربوطه بود
ما را براي رفت و آمد بيشتر در مسير روستاهايي از جمله روستاي «آلچامولک»
واميداشت، يک روز به تنهايي به اين روستا رفتم، در روستاي «آلچامولک»
نگاههاي غمآلود و غمانگيز کودکي توجه مرا به خودش جلب کرد.
نميدانم
چه جاذبهاي در نگاه کودک بود که سريعاً ايستاده و نگاه در نگاهش دوختم،
حالش را پرسيدم ولي او جوابي نداد، از يکي از اهالي روستا در مورد اين کودک
پرسيدم و او گفت که چشمان اين کودک به قدري ضعيف است که نميتواند به
خوبي ببينيد به اين خاطر حتي نميتواند درس بخواند و پدرش نيز امکان مالي
براي بردن به پزشک را ندارد، وقتي متوجه موضوع شدم با همکاري خيران
مدرسهساز کودک را به يک چشم پزشک رسانده و او نيز بعد از معاينه گفت چشمان
کودک بعد از عمل جراحي بهبود پيدا ميکند، بعد از اينکه چشم کودک بهبود
يافت به مدرسه رفت و حالا دانشآموز شاگرد اول مدرسه شده است.
*آيا پيش آمده است که از رفت و آمد در اين مسير خسته شويد؟
هر
وقت که از سختي راه و مسير خسته ميشوم، به خودم نهيب زده و ميگويم
چشمان منتظر فرزندان روستا مرا به سوي خود ميخواند، بايد ايستادگي و
مقاومت را از کوههاي استوار روستا ياد بگيرم و هيچوقت خستگي و در جا زدن
در کارم نباشد.
*مدارسي که شما احداث ميکنيد به نام چه کسي نامگذاري ميکنيد؟
اداره
کل نوسازي مدارس و آموزش و پرورش افراد را راحت گذاشتهاند، مدارس احداثي
را به هر نامي که دوست دارند نامگذاري کنند، در اين ميان برخي افراد مدارس
را به نام فرزند شهيدش نامگذاري ميکند يا فرزندي که در اثر حادثه فوت
کرده، برخي مدارس را به نام پدر يا مادر خودشان، برخي مدارس را به نام يک
شخصيت بزرگ و والامقام نامگذاري ميکنند. مدارسي که توسط ما احداث
شدهاند در ابتدا به نام 14 معصوم نامگذاري شدهاند و سپس مدارس بعدي
اسامي مختلفي دارند از جمله مدرسه فرهنگ، پروين اعتصامي،رشديه، مولوي،
تربيت،کشاورز، حکمت، ابن سينا و خيلي از مدارس ديگر.
*آقاي کريمي علم بهتر است يا ثروت؟
در پاسخ اين سوال بايد بگويم هميشه علم بهتر بوده وخواهد بود، چون تنها با علم ميشود معماهاي لاينحل دنيا را حل کرد.
*شعار شما در امر مدرسه سازي چيست؟
مدرسه
سقف سبزي است بر بالاي سر انسانها و موجب نجات از تاريکيها و ظلمتهاست،
از مدرسه ميتوان به جايگاههاي بلند توسعه و رشد دست يافت.
ما معتقديم اگر انسانها باسواد شوند تمام کوهها و دشتهاي اين مرز و بوم سبز خواهد شد.
حالا
اين يادگارهاي ارزشمند او در 650 روستا همچون نگيني ميدرخشد و ياد و
خاطره اين بزرگمردان خير مدرسهساز را در بلنداي افلاک ميپراکند.
روستاييان شهرستانهاي کليبر، ثمين، آذرشهر،اهر، مشکين شهر، مراغه بيجار،
ايلخچي، مهاباد، بستانآباد و خيلي از شهرستانها نام آنها را هيچگاه از
ياد نميبرند.
ساخت 650 مدرسه در روستاهاي
محروم استان آذربايجانشرقي، اردبيل، کردستان و آذربايجانغربي همه
يادگارهايي هستند که نام نيک آن مردان تاثيرگذار را با خود بر دوش ميکشند.