بزرگنمايي:

آذري انلاين- اروميه يعني شهرآب ، يعني مردمي مغرور و نجيب تشنه بر لب دريا ، واژه ي اروميه از ترکيب دو واژه آشوري اور (شهر) + ميه (آب) تشکيل شده‌است. اروميه به صورت اورمو، اوروميه و اورميه تلفظ مي‌شود. اروميه در جلگه? گسترده و سرسبزي به درازاي 70 کيلومتر و به پهناي 30 کيلومتر واقع شده که اطراف آن تا کيلومترها پوشيده از باغات انگور و سيب و کشتزار است.
درياچه اروميه در شرق و درياچه مارميشو در غرب اين شهر قرار دارد. اين شهر به علت آب و هواي معتدل و داشتن مناظر زيبا، يکي از شهرهاي گردشگري ايران محسوب مي‌شود. بلندي اروميه از سطح دريا 1332 متر است. انگور و سيب از عمده محصولات کشاورزي شهر اروميه مي‌باشد.
حمدالله مستوفي (درگذشته ي 740 ه.) در وصف اروميه مي‌نويسد: «اورميه … باغستان فراوان دارد و از ميوه‌هايش انگور خلوقي و امرود پيغمبري و آلوي زرد به غايت خوبست .
اروميه و حومه ي آن از جهت منابع طبيعي و انساني يکي از غني ترين مناطق آذربايجان غربي محسوب مي شوند. شهرستان اروميه؛ مهم ترين منطقه ي آذربايجان غربي است که وجود جاذبه_هاي متعدد طبيعي و تاريخي، آن را از نظر گردشگري برجسته و قابل توجه نموده است. انواع درختان کهن سال در ميان چمن زارهاي سبز و خرم و باغ ها و بوستان هاي با صفا اين شهرستان را در برگرفته اند. به عقيده بعضي از مورخين اروميه محل تولد زرتشت پيغمبر بوده است. اهالي اين منطقه به شغل هاي کشاورزي دام داري، صنايع دستي و شغل هاي خدماتي و بازرگاني اشتغال دارند. درياچه اروميه در اين شهرستان؛ مهم ترين پديده طبيعي، اقتصادي و گردشگري به شمار مي آيد. اروميه از نظر کشاورزي، باغ داري و دام داري خودکفا بوده و جايگاه مناسبي دارد. پارک ملي، چشمه هاي متعدد منطقه، مناطق حفاظت شده، کوه هاي سر به فلک کشيده، مراتع ييلاقي و از همه مهم تر درياچه اروميه به همراه جزاير متعدد داخل آن و زيستگاه هاي پرندگان عمده ترين جاذبه هاي طبيعي شهرستان اروميه را تشکيل مي دهند. منطقه تاريخي اروميه از قرن ها پيش مهد تمدن و مرکز علم و دانش بوده و شهر اروميه يکي از مناطق معتبر علوم قديمي به شمار مي رفته و علما و فضلا و دانشمندان متبحر، اصول فقه اسلامي و حکمت و فلسفه و ادبيات را به علاقه مندان تدريس مي کردند. اطراف اين شهر پر از باغات انگور وسيب است و در دل اين باغات ، باغداري است با دل پر درد . پرويز مرد ميانسالي است که باغش را به دست‌هايش تشبيه مي‌کند و مي‌گويد: تمام تلاش من حفظ اين باغ است. سرزمين ايران با وسعتي که دارد، پر است از ظرفيت‌هايي که بوي برکت مي‌دهد، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور آن‌قدر استعداد نهفته است که فقط نياز به چشم عنايتي دارد تا به نهايت فعليت برسد.
درست در کنار درياچه اين سال‌ها پريشانِ اروميه، هنوز باغ‌هاي سيب و انگور جلوه گري مي‌کند و ميوه‌هاي بهشتي زمين اينجا را تسخير کرده‌اند.
در حاشيه برگزاري جشنواره انگور در اروميه کشاورزان بسياري محصولات خود را عرضه کرده بودند تا در بخش‌هاي مختلف مسابقه‌هايي مانند بزرگترين خوشه انگور و… شرکت کنند کشاورزان و باغداراني که همه‌شان گلايه مند ناديده گرفته شدن بودند و خواستار کمک حداقلي دولت.باغدار اروميه¬اي با دست‌هاي پينه بسته ¬اش يک تنه براي مردم شرق و غرب کشور انگور توليد مي‌کند. در لابه‌لاي تاکستاني راه مي‌رود که خوشه‌هاي انگور در رنگ‌هاي مختلف به سوي او لبخند مي‌زنند: 25 سال است که اين باغ را دارم. محصولاتش را که نگاه مي‌کنم، جوان مي‌شوم، اما…
و به پروسه يک ساله‌اي فکر مي‌کند که اين محصول اين گونه به بار نشسته است: کار در باغ انگور از 8 صبح تا 8 شب ادامه دارد؛ در تمام طول سال. بايد مثل چشممان از اين باغ مراقبت کنيم تا به اين محصول برسيم.بعد به درياچه اروميه اشاره مي‌کند و مي‌گويد: انگور محصول ويژه اروميه است. ما هر 15 روز يک بار اين باغ را آبياري مي‌کنيم و آن هم از 8 سال پيش که آبياري قطره‌اي شد، ميزان آب مصرفي براي باغ بسيار کاهش يافت. اما عدم حمايت دولت از انگورکاران باعث شده خيلي‌ها به سمت درختان ميوه‌دار بروند که اساس آن آب و آبياري است.و ادامه مي‌دهد: همين‌ها باعث شد خيلي‌ها چاه بزنند و ذره ذره شيره جان درياچه را بمکند.باغ‌دار اطراف را هم با اشاره دست نشان مي‌دهد و مي‌گويد: اينجا منطقه نازلوچاي است؛ روستاي زينالو. تا چشم کار مي‌کند، باغ انگور به شما لبخند مي‌زند. خيلي‌ها اين کار دشوار را با عشق انجام مي‌دهند، اما چشم به راه کمک دولت هستند.توي باغ حدود 20 نفر مشغول چيدن انگور و کندن علف‌هاي هرز هستند: کار انگور يک کار خانوادگي است، يعني همه بايد پاي کار بيايند؛ آن هم 12ماه سال. اگر اين طور بود، محصول عالي مي‌شود. اين خود محصول است که مي‌گويد چقدر برايش زحمت کشيده‌اند.
در لابه‌لاي دست‌هاي تاکستان انگورهاي ريز و درشت و سرخ و سفيد را نشان مي‌دهد، مي‌گويد: خاک اروميه آن‌قدر حاصل‌خيز است که حدود 60 نوع انگور مرغوب در آن بار مي‌دهد.
و به باغ خودش و انگورهاي گوناگون آن اشاره مي‌کند: ما توي همين باغ 12 نوع انگور پرورش مي‌دهيم که هر کدام شرايط نگهداري خاص خودش را دارد.
بعد با دستان پينه بسته‌اش يک خوشه انگور جدا مي‌کند و مي‌گويد: دلال‌ها اين انگور را کيلويي 200 تا 300 تومان مي‌خرند. کارخانه‌هاي توليد کنستانتره هم که قيمتشان بالاتر است، با ?ماه نسيه اين انگور را از ما مي‌گيرند. اين قيمت، بهاي منصفانه اين همه زحمت نيست.کارگرها انگورهاي چيده شده را بار نيستان مي‌کنند. معلوم نيست اين انگورها را به چه بهايي فروخته است اما مي‌گويد: باغ انگور دست من است، با وجود همه سختي‌ها نمي توانم دستم را قطع کنم. من با اين باغ زندگي مي‌کنم.باغبان مي¬گويد معلوم نيست اين انگورها را به چه بهايي فروخته است. ما نمي¬دانيم باغاتمان به چه قيمتي پريشان مي¬¬شود درياچه¬مان به چه بهانه¬اي مي¬خشکد وما در اين خشکسال سرد به چه اميدي بي¬آنکه دم برآريم نشسته¬ايم ، مي¬ترسم نشسته خوابمان ببرد. مي¬ترسم در خواب بميريم .