روایتگری شاگرد از استادش/
زرینکوب؛ استاد بیبدیل ساحت دانش و اندیشه
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام آذری - استاد «عبدالحسین زرین کوب» تاریخ نگار، ادیب، مترجم و نویسنده مشهور کشورمان است که در 27 اسفند سال 1301 در بروجرد زاده شد و در 24 شهریور 1378 در 77سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
استاد زرین کوب در حوزههای متنوعی از جمله تصوف و عرفان آثار گوناگونی خلق کرده است، استاد دلبستگی ویژهای به مولانا جلال الدین بلخی داشت و چند کتاب درباره مولانا نوشته که کتابهای «سر نی» و «بحری در کوزه» و «پلّه پلّه تاملاقات خدا» و «نردبان شکسته» از آن جمله است. آثار دیگر استاد در حوزه عرفان و تصوف نظیر جستجو در تصوف ایران، دنباله جستجو در تصوف، ارزش میراث صوفیه، فرار از مدرسه، شعله طور و... گواه اشراف کمنظیر استادزرین کوب به تاریخ تصوف و سیر تحول اندیشههای صوفیانه است.
استاد زرینکوب درحوزه تاریخ نیز کارهای ارزشمندی انجام داده که «تاریخ مردم ایران در سه جلد، تاریخ ایران بعد از اسلام، تاریخ در ترازو، کارنامه اسلام و بامداد اسلام» از جمله آن است؛ وی در ساحت ادب پژوهی ونقد ادبی نیز آثار بسیاری را به تحریر درآورده که از جمله آن میتوان به «نقد ادبی، باکاروان حله، از کوچه رندان، سیر تحول شعر فارسی و...» اشاره کرد.
آثاری نظیر یادداشتها و اندیشهها "نه شرقی نه غربی، انسانی و..." نیز حکایت از تامل و ژرفنگری استاد در عرصه اندیشه و اندیشه ورزی دارد؛ بر این فهرست طولانی باید ترجمههای گوناگون و آثار دیگر استاد زرین کوب را نیز افزود تا بتوان گستره وسیعی را که وی به پژوهش گرفته بود را تا حدودی باز شناخت.
«دکتر باقر صدرینیا» استاد دانشگاه تبریز، یکی از شاگردان استاد زرین کوب است که چند سال توفیق بهرهمندی ازمحضر استاد را داشته، او در گفتوگو با ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی، با اشاره به ویژگیهای شخصیتی استادش، میگوید: استاد زرین کوب، بیتردید یکی از شخصیتهای بیبدیل علمی و ادبی عصر ما بوده اند.
وی با اشاره به آثار گرانسنگ بر جای مانده از استاد زرین کوب، ادامه میدهد: تنوع حوزههایی که ایشان به تحقیق و ژرفکاوی در آنها پرداخته نه تنها چشمگیر بوده، بلکه این توفیق را یافتهاند که در حوزههای مختلف، آثار برجستهای از خود به یادگار بگذارند.
وی تاکید میکند: آثار استاد زرین کوب، جزو پرمراجعه ترین آثار در میان اهل دانش و محققان کشور است، نه تنها پژوهشگران در رشته ادبیات، بلکه تاریخ پژوهان و محققان رشتههای گوناگون معارف اسلامی نیز همواره نیازمند مراجعه به آثار استاد هستند.
نحوهی آشنایی با استاد زرین کوب
صدرینیا ضمن اشاره به نحوه آشنایی خود با استاد و ویژگیهای شخصیتی و وارستگی اخلاقی ایشان میگوید: پیش از ورود به دانشگاه برخی از آثار استاد را خوانده بودم، اما آشنایی رویاروی بنده با استاد بعد از ورود به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ممکن شد.
وی افزود: استاد زرین کوب مدیر گروه ما بودند اما غالبا معاون ایشان به امور جاری گروه رسیدگی میکرد و ایشان در اطاق خودشان در ضلع جنوب غربی دانشکده و دور از محل گروه ادبیات به مطالعه و تحقیق میپرداختند، به همین جهت کمتر در حوالی گروه دیده میشدند. در سال اول گاهی استاد را در راهرو گروه ادبیات میدیدم و سلامی میدادم و میگذشتم، اما در سال دوم بود که با جسارت خاص آن ایام برای اعتراض به برخی برنامههای گروه به اتاق ایشان رفتم و بدین ترتیب برای نخستین بار با استاد هم کلام شدم و بدین ترتیب آشنایی حضوریام با استاد زرین کوب رقم خورد.
آرامش و مهربانی جزو لاینفک شخصیت استاد زرین کوب بود
وی ادامه داد: با جسارت و خامی جوانی نزد استاد رفتم؛ اولین انتقادم را مطرح کرد و گفتم: «بعضی اساتید که سرکلاس ما میآیند به اندازه ما سواد ندارند، چرا چنین افرادی را سر کلاس می فرستید؟» استاد نهتنها از اعتراض گستاخانه من ناراحت نشدند بلکه با واقع بینی و سماحت نقد مرا پذیرفتند و گفتند: «حق با شماست و من بسیار متاسفم ولی چارهای نداریم، دانشگاه بعضیها را که شایستگی لازم را نداشتهاند استخدام کرده و به گروه فرستاده است و ما ناچار هستیم تدریس بعضی درسها را به آنها واگذار کنیم». لحن محبتآمیز و همدلانه استاد بر جسارتم افزود و دومین اعتراضم را مطرح کردم و گفتم: «برنامه کلاسهای ما خوب تنظیم نشده و ما بین کلاسها چند ساعتی را بیکار هستیم و وقتمان تلف میشود!» استاد به آرامی و مهربانی پاسخ دادند: «عامدانه این کار را کردهایم تا دانشجو ازاین فرصت استفاده کند و وقتش را صرف مطالعه در کتابخانه کند».
صدرینیا میگوید: همین جا متوجه نابجایی اعتراض خود و استواری منطق نهفته در سخن استاد شدم و از اینکه چنین اعتراض نسنجیدهای را مطرح کرده بودم احساس شرم کردم.
استاد، برنامهی ویژهای برای ایجاد تحول در آموزش گروه ادبیات داشتند
وی افزود: استاد، برنامهی ویژهای برای ایجاد تحول در آموزش گروه ادبیات داشتند و زمانی که دانشجوی استاد زرینکوب شدم، وی مدیر گروه ادبیات دانشگاه تهران بود و برای دوره لیسانس ما سه گرایش (ادبیات ایران پیش از اسلام، ادبیات دوره اسلامی و ادبیات معاصر وجهان) در برنامه تعریف کرده بودند که همکلاسیهای ما موظف بودند پس از گذاراندن درسهای اصلی و پایه، یکی از این سه گرایش را انتخاب کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز با تاکید بر اینکه تعمیق آشنایی من با استاد مربوط به دوره فوق لیسانس و خاصه درس مثنوی بود، اظهار کرد: استاد در این دوره به دانشکده نمیآمدند و ما به منزل ایشان میرفتیم، ایشان منزل سابق خود را به کتابخانه تبدیل کرده بودند و کلاس در همانجا تشکیل میشد. البته بعدها این افتخار نصیبم شده بود که گاهی برای ملاقات استاد به آپارتمان محل اقامتشان بروم، البته این افتخار را نیز داشتم که در دوره دکتری به عنوان استاد مشاور رساله ام از محضر استاد بهرهمند شوم.
وی میگوید: متانت توام با عطوفت و مهربانی ویژگی بارز استاد زرینکوب بود و تلاش شگفت انگیز و حافظهی بسیارعجیب ایشان نیز بسیار حیرت آور بود، بدین جهت روزی از استاد پرسیدم: «شما چگونه این همه مطالب را در مورد مطالب مینویسید، آیا فیش برداری میکنید؟» ایشان پاسخ دادند: «حافظهام بد نیست و مطلبی را که چهل سال پیش خواندهام غالبا به خاطر دارم که در کدام صفحات کتاب بوده است، ابتدا مطلب را مینویسم و سپس به کمک حافظه ارجاع میدهم».
تلاش و پشتکار بیوقفه و مداومت استاد زرین کوب در مطالعه
صدرینیا در ادامه به تلاش و پشتکار بیوقفه و مداومت استاد زرین کوب در مطالعه اشاره کرد و افزود: هر وقت که برای دیدارشان میرفتیم، یا مشغول خواندن بودند یا نوشتن؛ این درحالی بود که گرفتار انواع بیماریها بودند و در این رابطه میگفتند: «من کلکسیون امراض هستم». استاد در طول شبانهروز حدود شانزده الی هجده ساعت مشغول مطالعه و نوشتن بودند؛ آثار گرانقدری که از ایشان به یادگار مانده در نتیجه همین مداومتها و تلاشهاست.
وی در بخش دیگری از سخنانش به بیان خاطرهای از استاد پرداخت و گفت: سال 75 بود که برای تعیین تاریخ دفاعیه خود نزد استاد رفتم و متوجه شدم که استاد برای معالجه عازم خارج از کشور هستند، موضوع را با استاد درمیان گذاشتم و ایشان گفتند که معلوم نیست دوباره بازگردم یا نه؛ نمیخواهم کار شما به تاخیر بیافتد، از این رو نامهای به استاد راهنمای رسالهام "استاد شفیعی کدکنی" نوشتند و ضمن اشاره به اینکه برای معالجه دل و دیده عازم خارج ازکشور هستند، از ایشان خواستند تا در این مورد نیز مثل موارد دیگر به هر نحوی که صلاح دیدند از جانب ایشان عمل کنند تا کار دفاعیه به تاخیر نیافتد. من این نامه را به عنوان یادگار ارجمندی ازآن استاد بزرگ هنوز هم نزد خود دارم.
تلخیها و شیرینیهای زندگی استاد زرینکوب
صدری نیا به تلخیها و شیرینیهای زندگی استاد زرینکوب اشاره کرد و افزود: دکتر زرین کوب، برادران خود را که کوچکتر از خودش بودند را خیلی زود از دست دادند، استاد بردارانش را بسیار دوست میداشت و برای آنها در حکم پدر بود؛ از طرفی هم استاد زرین کوب همسر بسیار خوبی داشتند که همدل و همراه وی بودند؛ «دکتر قمر آریان» همسر استاد زرین کوب بودند که خود را وقف آسایش استاد کرده و داشتن چنین همسری یکی از خوشبختیهای استاد بود.
وی افزود: استاد با اینکه در حوزه سیاست حضوری نداشتند اما جوهره آثار و اندیشه ایشان معطوف به ایجاد یک جامعه انسانی به دور از ستم و بی عدالتی و مبتنی بر مدارا و مهربانی است، این تمایل را در کتاب «پیر گنجه در جستوجوی ناکجا آباد» میتوان دید.
استاد زرین کوب را باید شناخت و آثارش را مورد مطالعه و بررسی قرار داد
وی در خاتمه تاکید کرد: استاد زرین کوب از جمله شخصیتهایی بود که باید آن را شناخته و آثارش را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. تلاش بی وقفه و رفتار بزرگوارانه از جمله ویژگی های یک انسان متعالی است که میتواند به عنوان سرمشقی برای انسانهای جویای علم باشد.
انتهای پیام
-
دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۳:۱۲
-
۲۴ بازديد
-
ایسنا - فرهنگی - آذربایجان شرقی
-
پیام آذری
لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/132721/